امروز حدود 10.5 درصد جمعیت کشور ما را سالمندان بالای 60 سال تشکیل میدهند. اما تا 25 سال آینده این رقم به حدود 30 درصد جمعیت کل خواهد رسید؛ یعنی اگر امروز از هر 10 ایرانی، یک نفر سالمند بالای 60 سال است در سه دهه آینده از هر 3 ایرانی، یک نفر بالای 60 سال خواهد بود.
گروه ایرنا زندگی – دهه شصت سالهای سخت رویارویی مردم با جنگ و مشکلات اقتصادی بود. در آن روزهای سخت و پراسترس جنگ که هرلحظه نگرانی از شنیدن صدای آژیر خطر و حمله هوایی و رفتن به پناهگاه وجود داشت، طبیعتاً باید با کاهش زاد و ولد همراه میشد اما اینطور نبود. در طول آن سالها نرخ زاد و ولد افزایش پیدا کرد به طوری که صاحبنظران با توجه به کمبود امکانات رفاهی برای این نرخ جمعیت تازه متولد شده، با نزدیک شدن به دهه 70 کمکم سیاستهای کنترل جمعیتی را وارد میدان کردند.
همه ما شعار «فرزند کمتر، زندگی بهتر» را به خاطر داریم؛ شعاری که رفتهرفته در تار و پود فرهنگ عامه نفوذ کرد و نرخ باروری را تا دو دهه بعد به کمترین میزان ممکن تقلیل داد. اکنون چهره جمعیتی کشور تغییر معناداری پیدا کرده است و ادامه پیدا کردن این روند در آینده نه چندان دور مشکلات و پیامدهای زیادی را با خود به همراه خواهد داشت. برای بررسی ابعاد بحران رشد جمعیت با« صالح قاسمی»، پژوشگر تحولات جمعیت ایران و جهان به گفتوگو پرداختیم.
***با توجه به جمعیت 85 میلیونی کشور باز هم میگوییم با بحران جمعیت روبرو هستیم؛ آیا مسئله ما از بحران جمعیت، صرفا مسئله کمیت است؟
موضوع جمعیت یک موضوعی است که دانستن عدد کل برای همیشه تاریخ یک کشور کفایت نمیکند مثلاً اینکه امروز بگوییم جمعیت 100 میلیونی مطلوب ماست، اصلاً این حرف علمی نیست؛ چهبسا ما در 50 سال آینده افق جمعیت مطلوبمان جمعیت 200 میلیونی باشد لذا بر اساس شرایطی که وجود دارد ما میتوانیم تصمیم بگیریم. به عقیده بیش از 8 دانشمند نوبلیست اقتصاد جهان، نرخ رشد همیشه باید مثبت باشد چون نرخ رشد وقتی منفی میشود ساختار جمعیت به سمت سالخوردگی پیش میرود. کشوری که به سمت سالخوردگی و سالمندی جمعیت مبتلا میشود حتماً از گردانه رشد و توسعه و فعالیتهای اقتصادی در دنیا عقب خواهد ماند. امروز جمعیت کل کشور حدود 85 میلیون نفر است اما دانستن جمعیت کل کشور برای قضاوت در مورد جمعیت کافی نیست؛ علتش این است که برای دانستن مطلوب یا نامطلوب بودن تحولات جمعیتی ما علاوه بر جمعیت کل، نیازمند دانستن شاخصهایی از جمعیتشناسی هستیم.
***در این شاخص ها چه موضوعاتی مطرح است که ضرورت بازنگری در شعار فرزند کمتر، زندگی بهتر را ایجاد میکند؟
یکی از شاخصهای اصلی جمعیتی، نرخ رشد جمعیت(تغییر سالانه رشد جمعیت) است. شاخص نرخ رشد جمعیت سال 65 3.9 درصد بود، سال 95 1.2 درصد شد، سال 98 برای نخستین بار در تاریخ ایران به زیر یک درصد رسید و سال 99 نرخ رشد جمعیتی به 7 درصد کاهش یافت. همچنان متصور است که حوالی سال 1415 تا 1420 نرخ رشد صفر درصد را در کشور تجربه کنیم و بعد از آن نرخ رشد منفی (کاهش جمعیت کل) داشته باشیم که این روند بسیار نگرانکننده است زیرا پایدار و مثبت نبودن تغییرات نرخ رشد جمعیتی، تأمینکننده آینده اقتصادی و رشد و توسعه یک کشور نخواهد بود.
شاخص دوم، نرخ باروری است یعنی میانگین تعداد فرزندانی که یک خانم به دنیا میآورد. نرخ باروری در سال 65 حدود 6 فرزند به ازای هر زن بوده، در سال 95 ،2 فرزند و امروز میانگین کل کشور 1.6فرزند به ازای هر زن است. کلانشهرهایی مثل تهران، اصفهان و شیراز حدود 1.5 فرزند به ازای هر زن و استانهایی مثل گیلان و مازندران حدود 1.2 فرزند را تجربه میکنند که این میزان پایینترین نرخ باروری استانهای کشور است. با این روند ایران، پایین ترین نرخ باروری دنیای اسلام را دارد و رکورددار شدن حداقلی نرخ باروری در ایران یکی از همان نگرانکنندهترین شاخصهای جمعیتشناسی است.
***سالخوردگی جمعیت یکی از بحران هایی است که می تواند هر جامعه ای را از مدار صنعت و تولید و پیشرو بودن دور کند. اکنون وضعیت کشور در این زمینه به چه صورت است و چه چشم اندازی برای آینده آن ترسیم می شود؟
به هر حال یکی از مهمترین شاخص های مطالعه جمعیت اندازه گیری نرخ سالمندی در آن است. امروز حدود 10.5 درصد جمعیت کشور ما، سالمند بالای 60 سال است اما تا 25 الی 30 سال آینده این رقم به حدود 30 درصد جمعیت کل خواهد رسید؛ یعنی اگر امروز از هر 10 ایرانی، یک نفر سالمند بالای 60 سال است در سه دهه آینده از هر 3 ایرانی، یک نفر بالای 60 سال خواهد بود و آن دو نفر دیگر میانگین سنی بالا (حدود 40 سال) خواهند داشت.
سالخوردگی جمعیت که از آن با عنوان سونامی سالمندی یاد میکنیم، بسیاری از ساختارهای کشور از جمله ساختارهای اقتصادی، اجتماعی، خانوادگی، امنیتی را بر هم خواهد ریخت؛ با این روند نیروی کارجوان کاهش چشمگیری پیدا خواهد کرد، بسیاری از صندوقهای بازنشستگی بهشدت دچار مشکل و حتی ورشکستگی خواهند شد و ما نیازمند نیروی کار خارجی خواهیم شد. همچنین با افزایش سن سالمندی در کشور ما با انقلاب خانواده در ایران مواجه خواهیم شد و مشکلات بسیار زیادی را در حوزه خانواده و مسائل اجتماعی تجربه خواهیم کرد. اَبر چالش آینده کشور ما حتماً همین سونامی سالمندی است.
***کاهش نرخ زاد و ولد در دهه گذشته چه تغییرات محسوسی داشته است؟
شاخص چهارم، شاخص تولد است. متأسفانه ما طی 5 سال (از سال 94 تا 99) بیش از نیم میلیون تولد را از دستدادهایم؛ یعنی در سال 94 یکمیلیون و پانصد و هفتاد هزار تولد داشتیم که این رقم در سال 99 به حدود یکمیلیون و هفتاد هزار تولد رسیده است. در واقع، طی بازه زمانی 5 ساله شاهد کاهش نیم میلیونی تولدها بودهایم. همه این شاخصها بیانگر این است که روند ما روند پایداری نیست و در همه شاخصها رکودهای حداقلی را ثبت کردهایم که این امر کشور را دچار مشکلات بسیار زیادی خواهد کرد.
***رشد جمعیت در بعضی از کشورهای توسعهیافته مثل آلمان فرانسه و ایتالیا هم نرخ پایینی دارد؛ آیا بحران جمعیتی برای این کشورها به اندازه ایران چالش برانگیز خواهد بود؟
ببینید تفاوتی که وجود دارد این است که کشورهای توسعهیافته غربی از نظر جمعیت و فرصت اقتصادی که ما از آن با عنوان پنجره جمعیت یاد میکنیم، حداکثر بهره را بردند و به رشد و توسعه اقتصادی دست یافتند و بعد از آن شاخصهای جمعیتشان کاهش پیدا کرد، اما ما در کشورمان قبل از اینکه رشد و توسعه مدرنیزاسیون و پیشرفت اقتصادی را تجربه کنیم شاهد افت شاخصهای جمعیتی بودیم که این مسئله آسیبها را مضاعف میکند و این گزاره که کشورهای غربی با کنترل جمعیت به رشد و توسعه دست یافتن را مطلقاً رد میکند؛ اتفاقاً این کشورها زمانی رشد و توسعه را تجربه کردند که متکی به نیروی جوان بودند و الآن هم بسیاری از برنامهریزیهایشان در حوزه پیشرفت اقتصادی روی جمعیت جوان کشورشان و یا جمعیت جوان مهاجر است.
***طبق آخرین پیمایش ها نرخ فرزند خواهی در ایران چندان هم نگران کننده نبوده است. در واقع بسیاری از خانوادهها خواهان 3 فرزند و بیشتر بودهاند. موانع اقتصادی مهمترین عامل کاهش نرخ زاد و ولد در خانوادهها بوده است. با این روند رو به رشد مشکلات معیشتی آیا می توان به افزایش نرخ باروری در سال های بعد امیدوار بود؟
بله امیدواری وجود دارد. تجربه کشورهای جهانی نشان میدهد کشورهایی که برای رفع موانع اقتصادی و تغییر نگرش به فرزنداوری دارای راهبردهای سیاسی و فرهنگی بودند، موفق به رشد جمعیت شدند. روسیه، دانمارک، سنگاپور از این سیاست ها بهره بردند و اکنون شاهد رشد جمعیت شان هستند.حتماً با بهکارگیری راهبردهای سیاسی و فرهنگی امید به پویایی جمعیت وجود دارد بهویژه که در ایران، دیدگاههای ایدئولوژیک خیلی میتواند کمککننده باشد. بههرحال خانواده ایرانی یک خانواده فرزند خواه و فرزند دوست است. طبق آخرین آمار، میل فرزند خواهی ایرانیها حدود سه فرزند به ازای هر زن است اما متأسفانه میانگین کل، حدود 1.6 فرزند است یعنی 1.4 فرزند به دلیل موانع اقتصادی و فرهنگی محقق نمیشود.
***برخی معتقدند ما به دلیل مشکلات کشور مثل بحران آب بحران جمعیتی نداریم و اصلاً جمعیت متوازن ایران همین جمعیت است؛ در مقابل برخی کارشناسها میگویند ما ضمن اینکه باید این جمعیت را حفظ کنیم، برای افزایش نیروی کار باید جمعیت را افزایش دهیم. کدام گزاره به واقعیت نزدیک است؟
آمارهای بینالمللی و حتی آمارهای داخلی نشان میدهد که ما در مدیریت جمعیت کشورمان بههیچوجه مشکل فقدان منابع نداریم؛ ما در منابعمان چه منابع حیاتی و چه منابع زیستمحیطی مثل آب، مواد معدنی و سایر منابع، دچار مشکل سوء مدیریت هستیم. بهطور ویژه در مورد آب یک پژوهش مفصلی انجام دادم و آن را به اثبات مراکز علمی کشور هم رساندم که ما در ایران فقر منابع آب شیرین تجدید پذیر نداریم و با همین منابع آب موجود و تنها با 10 درصد صرفهجویی منابع آب شیرین در حوزه کشاورزی، آب مورد نیاز برای بیش از 150 میلیون نفر دیگر غیر از جمعیت کنونی را در اختیار خواهیم داشت؛ لذا بنده اکیداً میگویم بههیچوجه ظرفیت زیستی و مشکل تأمین منابع برای جمعیت بیشتر در ایران وجود ندارد.
***چرا تاکنون سیاستهای رسمی تأثیر کمی بر رشد جمعیت داشته است؟
ما یک سیاستهای کلی جمعیت داشتیم که در 30 اردیبهشت 1393 ابلاغ شد و امروز 7 سال از آن میگذرد. این سیاستها قانون نبوده بلکه یک سند سیاست کلان بوده است. این سیاستها نیازمند قانون و بعد تبدیلشدن به آییننامه و ضوابط و مقررات اجرایی شدن دارد که در نظام برنامهریزی کشور جاری شود؛ لذا قانون جوانی جمعیت اولین قانونی است که مقرر شده از سال 1401 اجرایی شود.
***به نظر شما بستههای تشویقی در قانون جوانی جمعیت میتواند تأثیرگذار باشد؟
حتماً قانون جوانی جمعیت میتواند مؤثر باشد و در این زمینه امیدواری وجود دارد. قبل از قانون جوانی جمعیت هیچ قانونی که مصوب مجلس و لازمالاجرا باشد، اصلاً نداشتهایم لذا این اولین قانون مصوب مجلس در حمایت از فرزندآوری است. مسئله، اجرا یا عدم اجرای این قانون است که گمان من این است که دولت سیزدهم ارادهای قوی برای اجرای آن دارد، چنانچه بر اساس لایحه بودجه ۱۴۰۱، دولت برای قانون حمایت از خانواده و جوانی جمعیت ۱۲ هزار میلیارد تومان در نظر گرفته است.
این قانون قطعاً تأثیرگذار خواهد بود چون هدف گذاری این قانون این است که مهمترین موانع اقتصادی فرزندآوری را رفع کند که البته برداشتن موانع، به معنای افزایش نرخ باروری نخواهد بود لذا باید در کنار قانون و مشوقهای اقتصادی، یک جریان رسانهای و فرهنگی برای اصلاح نگرشهای عمومی، باورهای اجتماعی و سبک زندگی در موضوع فرزندآوری وجود داشته باشد. با مجموع این رویهها انگیزه به فرزندآوری در این حوزه اتفاق خواهد افتاد.
انتهای پیام/
آخرین بروزرسانی سایت: 1400-12-18 19:40