جلالی پندری دانشوری از کرانۀ کویر

ایسنا/یزد نویسنده و محقق فرهنگ یزد از «یدالله جلالی پندری» استاد ادبیات معاصر ایران و دانشوری از کرانه‌ی کویر به عنوان فردی یاد کرد که ضمن تصحیح کاملاً علمی، موشکافانه و بادقّت غزل‌های سنایی غزنوی می‌تواند به همّت و کوشش خود، روزی کلیات دیوان سنایی را نیز در دسترس دوستداران ادب فارسی قرار دهد.


«حسین مسرّت» در گفت‌وگو با ایسنا راجع به «یدالله جلالی پندری» به عنوان یکی از مشاهیر بنام برآمده از دیار یزد، تصریح کرد: یدالله فرزند جلال و صفا فرازی در اسفند ۱۳۳۷ هجری شمسی در روستای پندر از توابع شهرستان تفت استان یزد به دنیا آمد و پس از مهاجرت خانواده به شهر یزد در سال ۱۳۴۰، تحصیلات ابتدایی خود را در دبستان صدّیق واقع در خانه‌ی هزار دری در محله‌ی گلچینان یزد طی سالهای ۱۳۴۴ تا ۱۳۵۰ و تحصیلات متوسطه را در رشته‌ی ادبی در دبیرستان ایرانشهر یزد به پایان برد و در مهر ۱۳۵۶ برای ادامه‌ی تحصیلات راهی تهران شد.


وی با بیان این که جلالی پندری سه دوره‌ی آموزشی کارشناسی، کارشناسی ارشد تا دکترای زبان و ادبیّات فارسی را طی سالهای ۱۳۵۶ تا ۱۳۷۷ در دانشکده‌ ادبیات و علوم انسانی دانشگاه تهران گذراند، از نامورترین اساتید وی به دکتر «عبدالحسین زرّین کوب»، دکتر «محمّدرضا شفیعی کدکنی»، دکتر «محمّدعلی اسلامی ندوشن»، دکتر «خسرو فرشیدورد»، دکتر «اسماعیل حاکمی»، دکتر «امیربانو کریمی»، دکتر «مظاهر مصفّا»، دکتر «علی رواقی»، دکتر «سید جعفر شهیدی»، دکتر «جلیل تجلیل»، دکتر «حسین لسان»، دکتر «مظفّر بختیار» ، دکتر «محمود نشاط یزدی» و دکتر «علی شیخ الاسلامی» اشاره کرد.


به گفته‌ی مسرت، عنوان پایان‌نامه‌ی کارشناسی ارشد جلالی پنداری «زندگی و اشعار عمادالدّین نسیمی» و عنوان پایان نامه‌ دکترای وی «تصحیح غزل‌های حکیم سنایی غزنوی» بود که هر دو با راهنمایی دکتر «محمّدرضا شفیعی کدکنی» انجام و بعداً چاپ شد.


وی ادامه داد: دکتر جلالی پندری پس از طی فراز و نشیب‌هایی در زندگی و هم زمان با تحصیلات عالیه، مدیر گروه زبان و ادبیات فارسی دانشگاه پیام نور اردکان (۱۳۶۸ تا ۱۳۷۳) و مدیر گروه زبان و ادبیات فارسی دانشگاه پیام نور تفت(۱۳۶۹ تا ۱۳۷۳) نیز بود که در این دو دانشگاه، دروس مرجع شناسی و روش تحقیق و آیین نگارش را تدریس می‌کرد و پس از آن که دوره‌ای چند ساله نیز مدرّس دانشگاه یزد بود در سال ۱۳۷۵ به عضویّت هیئت علمی این دانشگاه درآمد.


این نویسنده و محقق فرهنگ عامه یزد خاطرنشان کرد: دکتر جلالی پندری در سال ۱۳۷۷ که تصدی گروه ادبیات فارسی دانشگاه یزد را بر عهده داشت به رغم مقاومت‌هایی که وجود داشت، دوره‌ی دکتری زبان و ادبیات فارسی را به عنوان نخستین دوره‌ی دکتری دانشگاه یزد راه‌اندازی کرد و در کنار دکتر «محمّدعلی صادقیان» که تنها استادتمام گروه بود، زبده‌ترین اساتید دانشگاه‌های ایران مانند دکتر «اصغر دادبه» برای تدریس متون عرفانی، دکتر «کورش صفوی» برای تدریس تحقیق در دستور زبان فارسی و دکتر «میرجلال الدّین کزّازی» برای تدریس مکتب‌های ادبی و ادبیّات حماسی و دکتر «عبدالمهدی یادگاری» برای تدریس ادبیات عرب و دکتر «محمد غلامرضایی» برای تدریس ادبیات غنایی را به این دانشگاه آورد.


مسرت از خود دکتر جلالی در این باره نقل کرد؛ « در آن زمان، بنده مدیر گروه ادبیات فارسی دانشگاه یزد بودم و چنین در سر می‌پروراندم  که گروهی متفاوت با گروه‌های ادبیات دانشگاه‌های دیگر به وجود بیاورم… در این اندیشه بودم که گروه ادبیّات این سرزمین کویری را از «دربسته بودن» و «در لاک خود خزیدن» بیرون آورم و آن را با جریان زنده‌ی ادبیات این سرزمین پیوند دهم به گونه‌ای که دانشجویان آن به چیزی فراتر از «لغت معنی» که روش رایج تدریس در گروه‌های ادبیات  بوده، … بیندیشند.»


وی با بیان این که دکتر جلالی پندری، هم‌اکنون پس از ۳۰ سال تدریس در پردیس علوم انسانی و اجتماعی دانشگاه یزد، فقط در رشته‌ی کارشناسی ارشد و دکترا تدریس می‌کند و تخصص وی بیشتر در حوزه‌ی ادبیات معاصر ایران و نقد ادبی است اما در زمینه‌ی آیین نگارش، مکتب‌های ادبی و متون غنایی هم به تدریس می‌پردازد و دانشجویان از این دروس در محضر او علم‌آموزی می‌کنند و فیض می‌برند.


مسرت یادآور شد: یکی از کارهای به یادماندنی دکتر جلالی پندری بنیان‌گذاری کتابخانه‌ی تخصصی گروه ادبیات فارسی دانشگاه یزد در سال ۱۳۸۰ است.


وی همچنین گفت: دکتر جلالی سرانجام پس از ۱۱ سال که استحقاق دریافت مرتبه‌ی استادی را داشت و خود پیشگام دریافت آن نمی‌شد، در روز ۱۸/۱۲/ ۱۳۹۵ به مرتبه‌ی استادی ارتقاء پیدا کرد.


به گفته این پژوهشگر یزدی، جلالی در سال ۱۳۶۹ با «مهری زینی» از کارشناسان آموزشی دانشگاه یزد ازدواج کرد و صاحب دو فرزند به نام‌های مهرداد و فرهنگ شد که هر دو هم اکنون تحصیلات عالی دارند.


مسرت در مورد فعالیت‌های ادبی این استاد نام‌آور یزدی گفت: دکتر جلالی در دوره‌ی نوجوانی با برنامه‌ی فرهنگ مردم رادیو ایران که همه جمعه شب‌ها از رادیو پخش می‌شد، همکاری رسانه‌ای خود را آغاز کرد که خود در این باره می نویسد: «نزدیک به چهل سال پیش از این که از شوق نوجوانی سرشار بودم و گوش به برنامه‌ی “فرهنگ مردم” زنده یاد انجوی شیرازی در رادیو می‌سپردم به این اشتیاق رسیدم که فرهنگ مردم یزد را در دفتری یادداشت کنم. بخشی از این یادداشت‌ها برای برنامه‌ی رادیویی فرهنگ مردم فرستاده شد و وقتی آن مطالب با ذکر نام فرستنده خوانده شد، از شادمانی‌های کودکانه در پوست نمی‌گنجیدم. این اشتیاق باعث شد تا ثبت آنچه در حوزه‌ی فرهنگ مردم یزد قرار می‌گیرد، ادامه یابد.»


وی از چاپ آثار و مقالات وی تاکنون در مجلات آدینه، آینده، آینه‌ی میراث، اندیشه‌ی پویا و بنیاد، جستارهای ادبی او در نشریه‌ی دانشکده ادبیات دانشگاه فردوسی مشهد، جهان کتاب، خاتم یزد، دو فصلنامه‌ی سعدی شناسی، رودکی و موضوعاتی پیرامون زبان و ادب فارسی در نشریه‌ی دانشکده‌ی ادبیات و علوم انسانی دانشگاه کرمان، سرو ابرکوه، فرهنگ امروز، کاوش‌نامه‌ی زبان و ادبیّات فارسی، کتاب ماه ادبیات و فلسفه، کتاب هفته، کیهان فرهنگی، گزارش میراث، نامه‌ی بهارستان، نامه‌ی فرهنگستان، نشریه‌ی خبری پژوهشی دانشگاه یزد، نشریه‌ی دانشکده‌ی ادبیات و ع‍ل‍وم‌ ان‍س‍ان‍ی‌ دانشگاه تبریز و هستی، خبر داد.


مسرت متذکر شد: مقالات وی به غیر از نشریات معتبر علمی پژوهشی و دانشگاهی بویژه در حوزه‌ی زبان و ادبیات فارسی، در کتاب‌ها و دانشنامه‌های معتبری همچون دانشنامه‌ی ایران(جلد۱)، دانشنامه‌ی جهان اسلام(جلد ۱۴)، دانشنامه‌ی زبان و ادب فارسی(جلد۱تا ۶)، تاریخ جامع ایران (جلد۱۶)، دایره المعارف بزرگ اسلامی(جلدهای ۱۳و ۱۴و ۱۸و ۱۹) و نیز کتاب‌های ارج نامۀ محمّد معین(۱۳۸۹)، ارج نامۀ غلامحسین یوسفی (۱۳۸۸)، جشن نامۀ استاد اسماعیل سعادت (۱۳۸۷)، در آینۀ روزها (۱۳۹۱)، دیدگاه ها (جلد دوم،۱۳۹۴)، روشن تر از روشن (۱۳۸۴)، خرد ایرانی (جشن‌نامۀ نکوداشت دکتر اصغر دادبه)(۱۳۹۳)، یار آینه دار (۱۳۹۲)، امید شعر، مهدی اخوان ثالث «م.امید»(۱۳۹۶)، خرد بر سر جان: نامگانۀ استاد دکتر احمدعلی رجایی‌بخارایی (۱۳۹۱)، رهاورد دیدار (۱۳۸۴)، کاریز فرهنگ (۱۳۹۸)، میراث نیاکان، یادنامۀ مهدی اخوان ثالث (۱۳۹۶)،؛ هفتاد سخن (ج۴، ۱۳۷۰)، گزینۀ اشعار دکتر خانلری(۱۳۹۴)، یادنامۀ استاد کریم پیرنیا (۱۳۸۱) و دیهیم هفتاد: مهرنامۀ استاد دکتر محمّدجعفر یاحقّی(۱۳۹۷)، چاپ شده است.


 وی افزود: جلالی پندری همچنین مقدمه بر کتاب‌های شاعرانگی‌های آذر یزدی (نوشته: زهرا دهقان دهنوی، مرداد ۱۳۹۲)، در انتظار کوچ، گزیده ای از اشعار دکتر ضیاء الله بوترابی (۱۳۹۶)، بر بال یادها (گردآوری: حسین بشارت، چاپ دوم،۱۳۹۰)، بوطیقای قصّه‌های بلند عامیانه (رمانس عام )( سکینۀ عبّاسی،۱۳۹۵) و نیز همکاری در تدوین واژه‌نامه‌ی یزدی، اثر استاد ایرج افشار (چاپ سوم، ۱۳۹۰)،  راهنمایی ده‌ها پایان نامه در دوره های کارشناسی ارشد و دکتری، تقریر درس دکتر محمّدرضا شفیعی کدکنی با عنوان: ادوار شعر فارسی؛ از م‍ش‍روطی‍ّت‌ ت‍ا س‍ق‍وط س‍ل‍طن‍ت‌ (چاپ اوّل، ۱۳۵۹) و تقریر درس  مهدی اخوان ثالث با عنوان: نقد و بررسی شعر معاصر (چاپ اوّل، ۱۳۹۴) را در کارنامه دارد.


به گفته‌ی مسرت،  دکتر یدالله جلالی پندری، عضو وابسته‌ی فرهنگستان زبان و ادب فارسی، با بیشتر نویسندگان برجسته‌ی  ایران مانند استاد ایرج افشار، استاد مهدی آذر یزدی، مهدی اخوان ثالث، دکتر شفیعی کدکنی، دکتر محمّدعلی اسلامی ندوشن ، دکتر اصغر دادبه ، دکتر حسن انوری، دکتر سیروس شمیسا، استاد احمد سمیعی، توفیق سبحانی، دکتر کوروش صفوی، دکتر مسعود جعفری جزی، دکتر محمّدجعفر یاحقّی ، کامیار عابدی، ع‍ل‍یرض‍ا ذک‍اوت‍ی‌ق‍راگ‍زل‍و  و دکتر محمّد دهقانی، دوستی و معاشرت داشته و دارد.


وی با اشاره به عضویت جلالی پندری در مجامع علمی متعدد و داوری‌های فراوان او، در باب جایگاه ادبی‌اش گفت: بارها به واسطه‌ی احاطه‌ای که دکتر جلالی به ادبیّات فارسی داشت، از او خواسته شده بود که برای تدریس به دانشگاه تهران برود اما او نپذیرفت و ترجیح داد در دیار خود به فرهنگ و دانش پروری بپردازد.


وی در خصوص این جایگاه به گفته‌ای از زنده‏‌یاد «مهدی اخوان‏ ثالث» اشاره و نقل کرد: «امینی، صاحب ذوقی، کتاب خوانده‏‌ای چون “جلالی پندری یزدی” از شاگردان برجستۀ دکتر شفیعی‏ کدکنی که جان نجیب دارد، شیوه‌ی تحقیق امروزین می‏‌داند، استاد و کلاس دیده است، یعنی هم از کتاب‌ها بهره برده، هم از “افواه الرّجال” فرا گرفته، نمونه‌ی کارش چاپ اخیر دیوان ادیب نیشابوری است.»


به گفته وی، استاد ایرج افشار هم در دو مقدّمه بر کتاب‌های «واژه نامۀ یزدی» و تذکرۀ شعرای یزد به «فضل» و «بصیرت و علاقه‌ی مستمر» جلالی پندری اشاره کرده و این هم نقل قولی از استاد مهدی آذر یزدی؛ «در یزد ما دو تا جوان باسواد و  فعّال داریم که سومی ندارد. یکی آقای جلالی پندری که دیوان ادیب نیشابوری را تصحیح کرد و بعضی کارهای خوب دیگر، یکی هم آقای مسرّت که دوست داشتنی و بدقول است.»


 مسرت یکی دیگر از آثاری که دکتر جلالی به شیوه‌ی کاملاً علمی، موشکافانه و بادقّت تصحیح کرده را غزل‌های سنایی غزنوی خواند که با استقبال خوب اهل فن و دوستداران آثار سنایی روبرو شده و این امید را دل‌ها پرورانده است که به همّت و کوشش وی روزی کلیات دیوان سنایی در دسترس دوستداران ادب فارسی قرار گیرد.


وی یکی از امتیازات دکتر جلالی در بین نویسندگان معاصر ایران را نیز نثر زیبا و شاعرانه‌ی او دانست که در آثارش هویداست؛ «از کتابخانه تا به خانه راهی نیست، راهی است که از کنارۀ راست مسجد جامع می گذرد، راهی که رهپویان زندان اسکندر به اشتیاق دیدار ظلمات زندان در آن گام می نهند، امّا در کنارۀ چپ این راه، راهی دیگر است که از ظلمات به نور گذر دارد، خانۀ وزیری اینجاست؛ نشسته در میان نور، نور معنویت آن سیّد نورانی، و نور خیره کنندۀ خورشید کویر که عاشقانه به خاک می نگرد. هشتی  بازسازی شده، بی هیچ در و دربند، و درکنارۀ راست آن، خانۀ وزیری؛ حوضی گسترده در طول حیاط خانه، سه اتاق در برابر و تالاری در مقابل اتاق ها. خانۀ وزیری بر خلاف خانه های دیگر اتاق غربی آفتابرو ندارد، گو چه حاجت که بر افلاک کشی ایوان را؟»

منبع خبر: خبر گزاری ایسنا